با تمامی خوبی ها و بدی ها، هر آنچه که بود... صفحه ای دیگر از دفتر روزگار ورق خورد. برگی دیگر از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت...
.
.
.
سال 90 را دوست نداشتم.
برایم پر بود از "رنج ها"
"تردیدها"
"اشک ها"
" از دست دادن ها"...
دنبال چیزی بودم که نمیدانستم چیست!
شاید هم میدانستم اما می ترسیدم از باورش.
.
.
.
اما
.
.
.
سال جدید را بدون "تردیدها"، "رنج ها" و "اشک ها" آغاز خواهم کرد.
این را دیگر قول می دهم... خدایا قول می دهم...
ما وارد ماجرایی بس عظیم می شویم...
.
.
.
سال نو مبارک...